سوزنی سمرقندی
قصاید
شمارهٔ ۴۸ - در هجو قوامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قوامی بگو از دل سهل و ساده که با ماده نری و با نر ماده بداد و به . . . اد است میل تو لیکن به دادن سواری به گادن پیاده چو بز . . . ن بصحرا نهی وقت دادن چو خر . . . ر بینی ز پس ایستاده کند . . . ر خر . . . نت را بر بدانسان که آسان شود خر بز اندر فتاده پی . . . ر ساده زنخ . . . ن خود را ز نوره کنی چون زنخدانش ساده بساده زنخ میل داری و داری گزی در گزی ریش و سبلت نهاده روانی پی نوره جستن چو حیزان از این خانواده بدان خانواده گروگان خوهی سرخ مرغوله رومه بسختی چو خاره بتیزی چو خاده ز بهر جماع خران خر کلوکان خرامان بخانه بری پاده پاده جماعت کنند و تو جامع نویسی زهی . . . ن و دین هر دو بر باد داده بده دانگ آن حق قرآن نداری که مغ زند و پا زند را در نواده نخواهی که خالی بود . . . ن و دستت ز حمدان پر با دو از جام باده کسی باید آنگه که تو باده خوردی که آرد سوی مرز تو گرد باده نخواهی که بر بستر مرگ خسبی که هشیار خسبی تو با نیم گاده در دخل هر شحنه و محتسب را گشاده است تا هست ازارت گشاده ز احداث . . . ن تو این را و آنرا زهی نان پخته خهی گاوزاده سوزنی سمرقندی