سوزنی سمرقندی
قصاید
شمارهٔ ۳۵ - در هجو خمخانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
. . . ری به . . . ن خر سر خمخانه در برم تا عاقبت کجا رسد اینکار بنگرم آن خر سری که شعر سراید بلحن خر پالیز شاعری را گوید . . . ر خرم یعنی ز من بجوشد هر شاعری که هست این ظن برد بمن که بدو این گمان برم هم خر سراست و هم سر خر هم خر دو سر یعنی از این دو سر دو جهانست در سرم زین سر خراست در سه وزان خر همین بود جز خر سرش نخوانم و جز خرش نشمرم آن خر سر ار بجای نماند سر خری پرمغز خر شود همه دیوان و دفترم یعنی دبوس هجو زنم بر سرش درست تا کله بشکنم ز خر و مغز گسترم افسار هجو بر سر خر سر کنم بجبر تا از مدیح بخت بود بر سر افسرم عار است خرسواری من بر چنان خری لیکن عنان همی بکشد سرخ اعورم تا بر فرود عالم پر شاعر است و من از چند کس فرودم و از چند کس سرم با هیچکس نرفت مرا اینسخن که گفت با سوزنی بشاعری اندر برابرم گوید مرا که شعر تو در ریش تو بلی کاندر خور عبیر خوش و مشک اذفرم گوید که هیچ شعر تو بی . . . ن و . . . ر نیست از صد هزار گفت وی اینست باورم بی . . . ن و . . . ر اگر نبود شعر من رواست زیرا که شعر من نر و من شاعر نرم . . . نی و باز . . . نی و . . . ری و باز . . . ر این گفت و این نوشت و درانداخت از درم زان . . . ن و باز . . . ن همه بر ریش اوریم زان . . . ر و باز . . . ر همه . . . ن او درم تا . . . س لب و سلندز زبانست و رومه ریش جز راه . . . ن او بسم پای نسپرم ای خر پرست خر نسب خر سر این نگر تا از چه گوهری تو و من از چه گوهرم اندر پلید زادگی و پاکزادگی تو چغر حوض گلخن و من شیم کوثرم تو از نژاد و تخمه سگبان قیصری من از نژاد سلمان یار پیمبرم بیرون ز یک پدر تو نغوشاک زاده ای من تا بسی پدر همه دیندار و دینورم بر من کنی تکبر و گوئی ز ابلهی من حامل کتاب خداوند اکبرم خر حامل کتاب بود همچنین که تو من از خران کتاب تکبر چرا خرم تو زیر خسب میره باسهل دیلمی من گر چه دیلمی نیم او را برادرم ترکانه بیلکی بتو در دیلمی سپوخت گوئی مگر که میره باسهل دیگرم در شاعری هزار یک آن نه ای که گفت زلف نگار گفت من از قیر چنبرم وندر نسب کم از سگ آنی هزار بار کو گفت میوه دل زهرا و حیدرم هم زیر دست آنی در هر فنی که گفت تا زیر دست نه فلک و هفت اخترم از هر خری تو خرتری و من اگر ترا چون خر ببار درنکشم از تو خر ترم از لعن برسم تو زنم نعل جعفری گر ظن بری بمن که من از دست جعفرم . . . ری به . . . ن آنکه نگوید چو این شنید . . . ری به . . . ن خر سر خمخانه در برم سوزنی سمرقندی