سوزنی سمرقندی
قصاید
شمارهٔ ۲۲ - در هجو خمخانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خمخانه خر سرای خر پیر نه راه بری نه بار برگیر زین لاشه لنگ و لوک پیری از دم تا گوش مکر و تزویر تا خر کره بودی آن میره بودی و من از غم تو میمیر در پیر خری بمن رسیدی وانگه گوئی که من خر میر هر چند غم آیدت بگویم بس پیر خری تو ای خر پیر زنجیرت چون بخارش آید بستن نتوان ترا بزنجیر گرگینی و . . . ن مرغ داری بر بسته لبان بسان انجیر فردات برم بخر فروشان گویم خر کیست ماده و پیر وانگه ده بچوب و ده بگردن با تو که کند بچوب تقصیر از سوزش . . . ن روانه گردی زانگونه که در نیایدت بیر باشد که زنک بسر درآئی خیری نکنی بخیر تأخیر گردن چو خیار بشکنی خورد میزی چو خران گزاف بر . . . ر جان از ره . . . ن کنی و سازی در کندن جان کجول و کشمیر بر تو چو بخر بدیهه مردان بر من چو بخر درود و تکبیر چون سیصد و سی دویدنی ماند کیمخت تو ماند از تو توفیر بخت است بخواب دیدن خر شاهونه چنین نهاد تعبیر از بخت بد آنکسی که بیند در خواب خیال تو بتصویر یک خر چو تو نیست شاعر از حکم یک شاعر چون تو نی بتقدیر خر شاعر خوانمت که در تو از شاعری و خریست تأثیر خر غم لقبت نهم ازیرا از هر دو نصیب داری و تیر گر من بشکستن خر آیم فریاد مکن بگاه تکبیر ور تیز بگادن خرانی دندان بفشر بگاه نفشیر گر مردی باز دستی از من کردم یله خوبزی و خوه میر سوزنی سمرقندی