سوزنی سمرقندی
قصاید
شمارهٔ ۹ - در هجاء پیر و مدح صاحب عادل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد جهانرا گنده گردانید از باد چرا خاکش نپوشیدند بر روی که باگه این کند گربه چو افتاد گه گربه بعهد ارسلان خان بسی ورزید و زر و سیم بنهاد چه گه گربه سگی هندو نژاد است پلید و بدرگ است روسبی زاد هزار آزاد مرد شهره گفتند که آن سگ خواجه را کردست آزاد رمید از خواجه سالی پنجه و شصت پشیمان شد چو شد هفتاد و هشتاد شداست این پیر هندو نرم گردن چو از نان خود اندر ماند تن داد کنونش طوق باید برنهادن بسوی خانه خواجه فرستاد ز چاکا چاک کاج حاجب بوم قفا گه سرخ کرد و راست بنهاد گه گربه شود چون گربه عوسه کند از آرزوی کاج فریاد گه گربه که باشد تا من او را به پیش صاحب عادل کنم یاد که پیش صاحب ار یاد خلیفه کنم در چین زمین بوسد ببغداد گزیده صاحب عادل که ایزد جهانرا دارد از داد وی آباد خداوندی که با فرزند خطاب ز بخت نیک شد همنام و همزاد فلک از بهر او کرد است گوئی سرای دولت و اقبال بنیاد عروس دولت و ملک شرف را مساعد بخت او شاه است و داماد خداوندان گیتی را رهی کرد باحسان و دل نیک و کف داد همه عالم بدو شادند و خوش طبع همیشه طبع او بادا خوش و شاد شراب خسروی شیرین بکامش بود تا قصه از شیرین و فرهاد سوزنی سمرقندی