سوزنی سمرقندی
قصاید
شمارهٔ ۲ - در هجاء ملیح و مدح سیف الدین بن شمس الدین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ملیح مغ بچه را در طعام خوان هجا سزد که ملح زیارت کنم که هست سزا ملیح تر شود آن زن فروش وگر نشود همین که هست بس است آن گدا ابن گدا دهد ملیح ز منکوحه ملیحه خویش نشان ممحله خوان شهری و غربا پی تبرک هر کس بدو زند انگشت نداند این ز کجا آمد آن دگر ز کجا ز زن بمزدی منکر شود ملیحک و هست هزار حمدان با دو هزار خایه گدا شراب پر خورد و مست خسبد و خیزد گهی رباب کسی را و گه کسی او را جمال مستندان سر پل است باصل بیک پدر نه مسلمان بصد پدر ترسا تبار خود را آتش پرستی آموزد بدان رسوم کز اجداد دید و از آبا بحرمت می چونان که موبدش فرمود دهان بسته گشاید سر خم صهبا جوخم گشاد ز می خاک را نصیب دهد که ما بخاک دهیم آنچه خاک داد بما مغی است برده سر از چنبر محرک و رند ز بیم تیغ مسلمان شده بروی و ریا کند بقبله تازی ز هر کدیه غاز بدل بقبله دهقان کند نماز روا چو پیر مغ را بیند کلاه کج بر سر کند در آرزوی آن کله قمیص قبا کلاه مغ را دستار خود غلاف کند چگوید این همه دستار من کلاه شما بدانکه گفت محمد حیا از ایمان است ندارد ایمان آن . . . بی حیا و میا به بی حیائی هنگام کدیه فخر کند دلیل گوید مناع روزی است حیا ملیحک سر پل ترکتاز و جلف زنی است سر پلی است که یابد گناه کار جزا بسیف محو شد از گناهکار گنه گناهکار ملیح است و کار سیف محا شه ائمه اسلام سیف شمس حسام حسام قسمت و سیف احترام و شمس لقا لقای فرخ او بر زمین چو نور افکند ز شمس تیره شود بر سپهر شمس ضحی صواب رای وی از وی بعمر نگذارد که بر بسیط زمین خطوه زند بخطا خطی کشید بر اهل خطا بعهد ملک که پادشاه ختا نگذرد ز خط وفا غریق منت خود کرد اهل دین را کل چنین کند بزرگان دین درین دنیا شوند اهل سمرقند شاد ز آمدنش چو این خبر ببخارا برد نسیم صبا بخاریان هواخواه بصدر و بدر جهان روند مرده ورافزون ز ذره های هوا چو ذره های بیش او باستقبال رسند ناشده کم ذره ز مهر و هوا دررفشانم در مدح شاه سیف الدین که طبع و خاطر دارم چو پر درر دریا چو سوزنی لقبم درکشم برشته نظم بنوک سوزن نظام طبع در ثنا رضای صدر جهان باد و سیف دین پسرش به نیک نامی کاندر وی است طول بقا سوزنی سمرقندی