صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۱۲۲: سفر کردم به هر شهری رسیدم - چو شهر عشق من شهری ندیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سفر کردم به هر شهری رسیدم چو شهر عشق من شهری ندیدم در جواب او بسی در مجمع خوانها رسیدم حریف پخته ای چون نان ندیدم مرا در سر هوای کله افتاد صباحی بوی گیپا چون شنیدم زشوق جوش بره شب به بازار لب سنبوسه ها را می گزیدم دگر عیش جهان بر من تمام است چو با دیگ حلیمابی آبی رسیدم حیات تازه ای یابم دگر بار به چنگ آید اگر لحم قدیدم دل بریان به حال زار من سوخت زآهی کز فراقش می کشیدم چو صوفی هستم امروز ه سرانداز سحر چو ن نغمه بریان شنیدم صوفی محمد هروی