صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۸۰: دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود - تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود در جواب او دیدم به خواب خوش که برنجم نواله بود تعبیر آن صباح به بریان حواله بود ای مطبخی طعام ترا نیست لذتی این لحم بره نیست مگر از گساله بود ای خرم آن زمان که برای نهار من در سفره نان، شیر و عسل در پیاله بود بغرا، مبر به کاچی و دوشاب او تورشک روزیت گر چه سرکه داغ دو ساله بود آن دم که گشت معده پر از گرده و عسل میان دل شکسته به آب چو ژاله بود در بوستان زخانه حلواگران شهر بشکفته زلبیای عسل همچو لاله بود صوفی ز اشتیاق کباب تنور پخت چون قلیه در گدازش و فریاد و ناله بود صوفی محمد هروی