صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۵۳: ای ز سودای لب لعل تو شور ی به نمک - وز فروغ رخ تو تافته خورشید فلک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز سودای لب لعل تو شور ی به نمک وز فروغ رخ تو تافته خورشید فلک در جواب او برد دل از من سودا زده گیپا و کدک گر چه با قلیه کباب است مرا حق نمک به برنج و عسل و دنبه، برو آرد به هم گر بود مال من بی سر و پا را، لک لک ز تمنای کباب و هوس نان تنک به سما می رسد این آه دل من ز سمک زآن زمانی که شدم معتقد گرده نان نکند میل دلم جانب شمسی فلک در دلم هیچ نیابند جز اندیشه گوشت بعد مرگم چو در آیند به خاک آن دو ملک از شمیمی که ز حلوای تر آمد به مشام در پیش روح، روان می رود این دم بی شک صوفی بی سر و پا می نتواند بودن بی منقا که بود در بغلش چون کودک صوفی محمد هروی