صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۲۹: بیا بیا که به روی تو آرزومندم - بریدم از خود و خواهم که با تو پیوندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا بیا که به روی تو آرزومندم بریدم از خود و خواهم که با تو پیوندم در جواب او چنان به صحنک ماهیچه آرزومندم که سیریم نبود می پزند هر چندم مسمنی به مزعفر به پخته کاری گفت «بریدم از خود و خواهم که با تو پیوندم» برنج زرد اگر مرهم دل است اما من شکسته دعاگوی خورده قندم سری من است و قدمهای مطبخی دیگر چو مسلخم نکند پاره پاره هر چندم کباب را به من خسته هست حق نمک میان به خدمت زناج من چرا بندم کنم بیان نعمهای دوست چون صوفی چو غرق نعمت پرورده خداوندم صوفی محمد هروی