صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۷: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم - هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم در جواب او گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر «بر منتهای همت خود کامران شدم .» اسرارها که در دل گیپا نهاده اند از یمن کله بود که واقف از آن شدم قصاب را ز شوق و تمنای قلیه باز گردن نهم برای...برآن شدم عیبم مکن که بی سر و سامان و سوکوار بی آفتاب طلعت جانبخش نان شدم از شوق زلبیای عسل باز بنگرید جاروب کش به خانه حلواگران شدم کاری به غیر لوت زدن نیست بابشان زان روی بنده معتقد صوفیان شدم صوفی محمد هروی