صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۳: ای خجلت از جمال تو ماه منیر را - بر باد داده شوق تو جان فقیر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خجلت از جمال تو ماه منیر را بر باد داده شوق تو جان فقیر را در جواب او ای دل به یاد دار برنج به شیر را چون مطبخی بساز منور ضمیر را این قرص میده به بود از شمسی فلک ای آسمان به ما منما آن فطیر را از بوی قلیه حبشی بود بی خبر عطار زان نهاد بر آتش عبیر را گیپا نگر که با همه حشمت نمی کند با پرده پیاز برابر حریر را با آن سیه دلی به خطا کرد اعتراف بشنود مشک چون ز دهن بوی سیر را ای دل مرید قلیه برنجی، کنون بیا دریاب پس به دست ارادت تو پیر را صوفی از آن زمنت دو نان بود خلاص کو قوت خویش ساخته نان شعیر را صوفی محمد هروی