صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹: ای توتیای دیده من خاک راه تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای توتیای دیده من خاک راه تو جانم فدای غمزه چشم سیاه تو ای شهسوار حسن عنان را کشیده دار کز حد گذشت ولوله دادخواه تو بر بام قصر چون بگشادی نقاب دوش شرمنده گشت ماه ز روی چو ماه تو بگریخت دل به کوی تو آمد به صد شتاب نیکوش دار چون بود اندر پناه تو ای دل خموش باش که از ناله شبت سوزند قدسیان سماوات ز آه تو چشمم به حال زار دل خویش می گریست دل گفت چون کنم که بود این گناه تو صوفی تو جان خویش نهان از چه می کنی چون شعر جان گداز تو باشد گواه تو صوفی محمد هروی