صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳: ای مرا سوخته سودای بتان ته بر ته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مرا سوخته سودای بتان ته بر ته غنچه پر خون است از آن شوق دهان ته بر ته گر زبان باز نکردی ز همش همچو شکر بسته بودی به همان لعل لبان ته بر ته در چمن از رخ او پرده برانداخت صبا هست گل در عرق از خجلت آن ته بر ته می گلگون به کف آرید که نفعش چون طب بنوشته است بر اوراق رزان ته بر ته ای دل اندیشه مکن بر سر کویش ز رقیب کو پیازست چو بی مغز و میان ته بر ته چو برآید به سر بام همه خلقان را شود از حیرت او ورد زبان ته بر ته سخن صوفی دلسوخته بی حالی نیست جمله دفتر او را تو بخوان ته بر ته صوفی محمد هروی