صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷: چون در آید ماه من جولان کنان اندر چمن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون در آید ماه من جولان کنان اندر چمن غنچه از شوقش گریبان چاک سازد همچو من نافه اثبات نسب زآن عنبرین خال تو ساخت شد سیه روی از خطای خویش زان مشک ختن در شب زلفش چو رفتی ای دل دیوانه ام باش حاضر تا نیفتی اندر آن چاه ذقن کوی او باشد بهشت و من کجا خواهم بهشت چون کنم ای ناصحان دل می کشد حب وطن گر شود روز وفاتم عطر خاک پای او حله گردد بر تن چون استخوان من کفن بر لب آلش بگویم چیست آن خال سیاه بر نبات اکنون مگس بنشسته بر روی حسن این تمنا صوفی بیچاره دارد در جهان در چمن با او یکی من، وز می صافی دو من صوفی محمد هروی