صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲: وقت آن شد که اقامت به خرابات برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت آن شد که اقامت به خرابات برم چند در مدسه بی فایده اوقات برم عمر بی صحبت رندان خرابات گذشت باقی عمر به آنجا به مکافات برم می کند آن عنب آینه دل، صافی خواهم این زنگ غم از طلعت مرآت برم خود فروشی است کرامات بگو زاهد را من چرا رنج دل از بهر کرامات برم زلف آن شاه پسر فتنه دور قمرست زان شر و شور امان سوی خرابات برم طاق محراب دو ابروی تو کو در شب زلف تا دل غمزده خود به مناجات برم هر کسی روز جزا فخر کند از عملی من چو صوفی غم او را به مباهات برم صوفی محمد هروی