صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰: من که دیوانه آن سلسله موی توام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من که دیوانه آن سلسله موی توام جان به لب آمده در آرزوی روی توام نظری بر من دیوانه کن ای حور لقا کین زمان همچو پری زنده من از بوی توام ناوک غمزه رسد تا بدل از ترک دو چشم در تمنای کمانخانه ابروی توام مرده در خاک چو بیچاره نهم سر بر خشت همچنان میل دل خسته بود سوی توام از در خویش مران رحم کن از بهر خدا که من آنجا به طفیل سگ آن کوی تو ام سرو و شمشاد مرا در نظر آیند دو تا آه تا شیفته قامت دلجوی توام گفت آن سرو گل اندام که چونی صوفی ای مراد من بیچاره دعاگوی توام صوفی محمد هروی