صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸: هر شب من و غمهای تو و روی به دیوار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شب من و غمهای تو و روی به دیوار جز شمع نسوزد دل کس بر من افگار در عشق جفا و ستم و جور رقیبان این هر سه بلا را بکشم آه به ناچار در کوی سلامت شرف عشق مجاب است ترک سر و دستار کن و باده به دست آر غمهای تو این نوع که آورد به من رو جان در سرو کار تو کنم عاقبت کار شوری است به دور قمر و فتنه عالم بد عارض زیبای تو آن زلف سیه کار پابوس توام دست دهد عاقبت الامر گر بخت شود بر من بیچاره مددگار صوفی چه کنی ناله شبها ز فراقش بختت چو به خواب است چه از دیده بیدار صوفی محمد هروی