صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷: ایا حکیم مسیحا دم ستوده خصال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایا حکیم مسیحا دم ستوده خصال عوارضات ز تشخیص تو بپرهیزد به هر مریض که چشم عنایت تو فتد درین زمانه یقین دان نصیحت آمیزد مراست یک مرضی واقع این زمان به بدن که از تردد او دیده خون همی ریزد مثانه سرد و ازین غم جگر مرا شده گرم که هیچ مرغ بدن شهوتی نه انگیزد تکبری به دماغش چنان شدست پدید که گر سلام کند فرج، بر نمی خیزد مثال خسته یکساله سر نهاده به جای چو...بنده همین آب دیده می ریزد به حیله جانب خلوت سراش چون ببرم مثال خر فکند سر به پیش و بستیزد چو بخت کرد فراموش یار ازین جهتم دل شکسته بگوئید با که آمیزد ایا حکیم ز لطف و کرم دوایی کن وگر نه صوفی مسکین ز شهر بگریزد صوفی محمد هروی