قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۸۶ - در غزل واشارت بمدح حسن ابوالعمید است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا دل من تو را مرید است روی تو مرا هزار عید است آن را که تو شاهدی نگارا بی شک دانم که او شهید است در هجر و وصالت غم است و شادی کی بی کی مگر وعد و وعید است ماوصل تو عن قریب یابیم زیرا که فراق تو بعید است ما طاقت هجر تو نداریم زیرا که عذاب او شدید است گفتی که بسنده کن بدیدار کت در ره عشق دل برید است ای دوست نیم از این مرا بس بر قول تو خود کرا مزید است روی تو به نیکوئی بعینه چون خوی حسن ابوالمعید است آن خواجه خواجه زاده کز جود از جمله همسران فرید است شاد است روان آن پدر زو زیرا پسری خوب و رشید است هرگز نبود چنو حسودش زیراکه شقی نه چون سعید است در شهر خرد رئیس بادا تا شحنه نه همنام عمید است در خدمت اوباش قوامی ممدوح مدانش که مرید است قوامی رازی