قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۸۳ - در غزل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلبر من کودکست ناز نداند همی روز مراتیره کرد راز نداند همی درد دل ریش من گر نشناسد سزد رنج دل «آزورادباز»؟ نداند همی راست بعینه بتم ؛ به طبع چون آتش است داند سوزندگی ؛ ساز نداند همی قدر دلم وصل او؛ داند نه هجر او قیمت زر چون محک گاز نداند همی چشم ستمکار او؛ چون لب او کی بود رفتن خوش همچو کبک، باز نداند همی کی چو قوامی رهم؛ تا به قیامت ز عشق کم دل مسکین ز رنج، ناز نداند همی پای من از جای شد؛ در غم آن بت که او دست چپ از دست راست؛ باز نداند همی قوامی رازی