قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۶۸ - در غزل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی را نیست چون تو دلستانی نکو روئی ظریفی خوش زبانی هرآنکو را بود نزد تو آیی کجا خرد همه عالم بنانی همی گردم ز عشقت گرد عالم که تا یابم مگر هم داستانی به بستان جمالت زلف دارد ز عنبر هر گلی راپاسبانی ز خوزستان عشق آید لبت را ز شکر هر زمانی کاروانی مرا در پادشاهی جز دلی نیست که از رنج تو ناساید زمانی اگر فرمائی آرم پیش خدمت دلی خود کی دریغ آید ز جانی وصالت را اگر هجران نبودی کجابودی ز هر عاشق فغانی ولیک از اتفاق روزگار است که باشد هر ظریفی را گرانی قوامی بر زبان تا راند نامت فتاد از عشق تو در هر دهانی از آن بر بام عشقت پاسبان است که در عالم ندارد ناودانی قوامی رازی