قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۶۳ - در غزل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیوسته می سگالم؛ تاخود کجائی ای جان چشمم به راه باشد؛ تا کی در آئی ای جان آخر درآی روزی ؛ رازی بگوی با من با ما بباش یک دم ؛ گر یار مائی ای جان با هر کسی بگوئی ؛کان توم نباشی معلوم کن رهی را؛کاخر کرائی ای جان جز خط و عارض تو ؛ نشنیدم و ندیدم تاریکئی که خیزد؛ از روشنائی ای جان ای عندلیب جانها؛ بر شاخهای دلها بسرای که این غزل را ؛خوش می سرائی ای جان شاهین عشق مائی؛ دلها ترا کبوتر بربای دل که الحق؛ چابک ربائی ای جان گفتی که عاشقان را؛ در عشق آزمایم این آزمودگان را؛ چند آزمائی ای جان پیوسته از جفاها؛ همواره از ستمها دردم فزائی ای بت؛ رنجم نمائی ای جان در غیبت قوامی ؛ تا کی کنی شکایت تنها شوی بداور؛پیروز آئی ای جان قوامی رازی