قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۱۴ - در مدح گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خداوندا سرور جود دستت چو طوقی گشت و اندر گردن افتاد پدید آمد جواهر در معادن چو ظل گوهرت بر معدن افتاد شد آهن مایه سهم و سیاست چو نام تیغ تو بر آهن افتاد حدیث رمح لرزانت برآمد ز هیبت لرزه بر مرد و زن افتاد ز نعت چربدستیهات اعظم چو روغن گشت و بر پیراهن افتاد عدورا آن گهی پیمانه پرشد که مسکین با تو اندر مسکن افتاد مگس را پرده کی برگیرد آنگه که اندر پرده کرا تن افتاد تو را در پیش ناوکهای پران دل مریخ چونین جوشن افتاد مرا بر عاشر طالع بمدحت شعاع زهره بربط زن افتاد چو خورشیدت برآمد دوستان را ز دولت سایه بر پیرامن افتاد چو با تو پای در گلشن نهادم حسودم سرنگون درگلخن افتاد چراغی بود بی روغن روانم چو عکس شمع رایت بر من افتاد به حمدالله مرا در دولت تو برآمد نام و نان در روغن افتاد قوامی رازی