سوزنی سمرقندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳ - لعبت نخجیری چشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف چون قیر تو ای بی تو مرا روز چو قیر هست شبگیر و رخ خوب تو مه در شبگیر مه بشبگیر حقیقت ندهد نور چنان که رخ خوب دلارای تو زان زلف چو قیر بسر زلف چو نخجیر تو دام دل ماست که برآویخته از طرف چمن بدر منیر دل دیوانه ما از در زنجیر تو شد گر شدست ای پسر اینک دل و اینک زنجیر تیر مژگان تو ای لعبت نخجیری چشم دل ما خست چنان چون دل نخجیر بتیر گر بنخجیر کسی تیر گشاید نه عجب ای عجب بر دل ما تیر گشاید نخجیر سپه آرد مهت از مورچه مشگین پر تا تو از مملکت حسن شدی غزل پذیر نزد عشاق تو باری همه الفت گه تو زان سپه بود ایا بر حشم خوبان میر وان اسیران که بزنجیر خم زلف تواند هم بمشکین شکن خط تو باشند اسیر آنگه آرایش گیرد ز جمال تو جهان که شود خد تو از خط تو آرایش گیر چون زبرجد شود آن بوسه گهی کورا هست گونه بسد و لعل و مزه شکر و شیر با چنین بوسه که آن به که زمین بوسه کنی بر وزیری که امامست و همام است و امیر آن امامی که بدو خانه دین شد معمور وان وزیری که ازو دیده ملک است قریر سوزنی سمرقندی