سوزنی سمرقندی
قصیده ها
شمارهٔ ۶۱ - در مدح صاحب الصدر عمر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار دین صدر دنیا صاحب عادل عمر راست گشت از بذل دنیائی بدنیا سربسر هرچه در عالم ببینی خیر بینی زانکه هست عامر آن صدر دنیا صاحب عادل عمر هرکه در دنیا برآرد مسجدی از بهر حق باشد آن مسجد اگر چون آشیان سنگ خور حقتعالی خانه ای سازد مراو را در بهشت هست بر گفتار من ناطق شده نص خبر صاحب عادل بسی مسجد نهاد اندر جهان هر یکی چون کعبه از آذین ببذل سیم و زر مسجد جامع ز بعد آنکه از آتش نماند اندر او چیزی بجز انگشت و خاکستر اثر ز اعتقاد نیک و دین پاک و دست بیدریغ کرد همچون بیت معمور از فروغ زیب و فر منبر و محراب و طاقی کرد کز دیدار او روح گردد تازه و خرم دل و روشن بصر هر که یک مسجد کند یک خانه دارد در بهشت او که چندین کرده باشد کی بود بیرون در زین قبل تا حصن دینش باشد آبادان ربض کرد آباد آن ربض تا شد حصین این مستقر خصم دنیا را ظفر نبود بما برزین ربض خصم دینش را نباشد زان ربض بر وی ظفر تا بوی بر عقبه عقبی بود آسان گذار عقبه کش کرد بر هر رهروی آسان گذر چون بدو بر عقبه عقبی بود آسان گذار عقبه های شغل دنیا را کجا باشد خطر از برای فقه و تذکیر و نظر در راه شرع مدرسه آراست از قصر خورنق خوبتر روز محشر در ترازوی وی آید بیگمان هر ثوابی کان بود از فقه و تذکیر و نظر هم کنون باشد که بر کردند این فرخنده جای بورشاد و بوالوزیر او امام معتبر همچنین گردد که گفتم ورنگشتی کی شدی اینچنین بنیاد خیری از چنان بنیاد شر از برای روزه داران را همیشه خوان خویش همچو خوان جنت آراید بهر شام و سحر چون بود از خوان او هر روزه داری بهره مند باشد از پاداش او هر روزه داری بهره ور هیچکس چون صاحب عادل مدان در راه دین در همه روی زمین از راهرو وز راه بر بر سر خلق خدای از راه دین و اعتقاد هست مشفق تر بسی از عم و خال و از پدر اوست اندر باغ دین مصطفی چون گلبنی عدل بیخ و فضل شاخ و جود برگ و بذل بر گفتن اندر وی توان این هست و در وی لایق است ای شکفته گلبنی بر رفته تا خورشید سر تا دهد گلبرگ بوی و تا دهد خورشید نور تا بود آن بر سپهر و تا بود این بر شجر فرق او بادا چو برگ گلبن و رخ برگ گل طلعتش با فره خورشید و با نور قمر ماه روزه اش باد میمون و همایون روز عید تا بگیتی خواهد آمد روزه و عید دگر عید او بادا سعید و حال او فرخنده باد روزه اش بادا قبول کردگار دادگر سوزنی سمرقندی