سوزنی سمرقندی
قصیده ها
شمارهٔ ۳ - در مدح شه مظفر تمغاج خان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شه مظفر تمغاج خان کامروا که گردش فلک توسن است رام ورا ورای او ملکی نیست در بسیط زمین مطاع و نافذ فرمان نباروا و روا شه بزرگ عطا کدخدای خرد و بزرگ گرفت خرد و بزرگ از خدای هفت عطا ملک طغان خان بر وفق رأی صائب شاه سفر گزید بخط ختا بکشف خطا بسوی شاه ختا رفت و بر صواب آمد نه رفتنش بخطا بد نه آمدن بخطا بدان نیت شد و آمد که گسترد سایه همای ملت اسلام بر سپاه ختا همای وار شهنشاه ترک رکن الدین ز چتر سایه دولت فکند بر دنیا بحق ما که رعایای حق پرست وئیم تمام کرد مراعات حق پرستی را صلاح دین بجگرگوشه برکشید رقم کراست این دل و این زور و زهره و یارا ز بهر ما بره دور دیر باز دراز گسیل کرد بکردار سیل از بالا خدای عرش باقبال برد و باز آورد بتخت ملکت اجداد و مسند آبا خدایگان جهانرا خدای خوشدل کرد بپادشاهی آبا نشاندن ابنا بتهنیت امرای نواحی و اطراف همیرسند بدرگاه شاه بی همتا چو طوطیان بزمین بوس بارگاه بزرگ سخن سرای و سخن چین شده لب امرا چو خار و خرما بودند لشکر از بد و نیک ملک بعلم جدا کرد خار از خرما اگر برآید غوغا ز سد اسکندر فرونشاند شمشیر خسرو آن غوغا وگر ز عنقا بر صعوه در ولایت شاه ستم رود بکند صعوه شهپر عنقا بزندگانی شاه جهان که دیر زیاد ستم نروید چون بر زمین مرده گیا زمی نبیره افراسیاب و افریدون توئی یگانه سزاوار ملک هر دو نیا بروز رزمی همچون فراسیاب پشنگ بوقت بزم فریدون آبتین بلقا چو گاوسار فریدونست تازیانه تو زرمح تو علم کاویان شود پیدا اشارت تو بشارت دهد بلشکر تو ز حمله بردن و لشگر شکستن اعدا ز جنبش سپه تو سپاه خصم ترا بکیش در پر و پیکان شود زتیر جدا شعاع تیغ تو بر روی خصم بگدازد اگر سپر بود از روی و آهن و خارا عجب نباشد اگر تیغ آسمان رنگت بر آسمان کمر از سهم بگسلد جوزا بهر شب شبه گون آسمان دریا رنگ دو روز استد از بهر تو بهر دریا هر آن درر که بدریای حکمت اندر هست حکیم سوزنی آرد بسلک مدح و ثنا ثناگر است و دعاگوی و نظم و نثرانگیز ترا بنظم ثنا گوید و بنثر دعا ز مجلس تو دعا و ثنا گسسته مباد ثنای دیر درنگ و دعای دیر بقا هم از دعا و ثنا باد چتر فروزیت گه از یمین به یسار و گه از جبین بقفا همیشه تا بدعا و ثنا بود رغبت ملوک را ز برای ذخیره فردا بهر کجا بروی یار هر کجا آئی خدای یار تو باد ای ز خسروان یکتا سوزنی سمرقندی