رضاقلی هدایت
روضه دوم | در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۱۲ - اسد کاشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اسمش قاضی اسداللّه و فاضلی است صاحب جایگاه. به شیخ مؤمن اخلاص و ارادت داشت. کرامت بسیار از وی ظهور می نمود. شخصی قصری دلگشا در خواب دید با رخنهٔ بسیار و ثقبهٔ بی شمار. پرسید که این قصر از کیست و این ثقبه ها از چیست؟ خادم قصر گفت: که این قصرِ قاضی اسداللّه است و به هر کرامتی که از وی بروز کرده، رخنه در قصر جاه او پیدا شده. آن مرد از خواب جسته دوان دوان به جانب قاضی رفته که کیفیت خواب خود را به وی بازگوید و او را از اظهار کرامات منع نماید. قاضی گفت که این رخنه هم بالای آن رخنه ها باشد. تو چنین خوابی دیده ای و آمده ای که به من گویی: آن مرد حیران گردیده و اخلاص وی را گزید. آخر الامر در کاشان به رحمت ایزدی پیوست. مرقدش زیارتگاه است. این چند بیت از او نوشته شد: مِنْاشعاره قُدِّسَ سِرّه منصور وقت خود منم بهر هلاکم دار کو بانگ هوالحق می زنم دیار کو دیار کو ٭٭٭ میی را کز خرد مستور کردند به این شوریدهٔ دیوانه دادند اگر دادند جامی دیگران را منِ سرگشته را خمخانه دادند رباعی تو ز پیدایی خود پنهانی می نبینند ترا بی بصران ٭٭٭ ای آنکه تویی محرم راز همه کس شرمندهٔ ناز تو نیاز همه کس چون دشمن و دوست مظهر ذات تواند از بهرِ تو می کشیم نازِ همه کس رضاقلی هدایت