ظهیر فاریابی
قطعه های فاریابی
شمارهٔ ۲: ای خسروی که از رخ دوشیزگان غیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خسروی که از رخ دوشیزگان غیب هر لحظه دست فکرت تو در کشد نقاب در عرض گاه زینت بزم تو فی المثل طاووس وقت جلوه نماید کم از غراب حفظت به هر زمین که سپر در سپر کشید ممکن بود که رخنه شود تیغ آفتاب وز بیم میل قهر تو کان دم به دم بود بر چشم دشمنانت نیارد گذشت خواب شاها زکوة گوش و زبان را ز راه لطف بشنو ز من سؤالی و تشریف ده جواب آن کس که حکم کرد به طوفان باد و گفت کاسیب آن عمارت عالم کند خراب تشریف یافت از تو و اقبال دید و کس در بند آن نشد که خطا گفت یا صواب من بنده چون به پیش تو ابطال کرده ام با من چرا ز وجه دگر می رود خطاب بر من و بال شد هنر من که صد بلا بر ساعتی که من به هنر کردم انتساب گو نیست گرد عالم و گو پست شو فلک بر من به نیم جو چو فکندم درین عذاب طوفان من گذشت که نه ماه ساختم از آب دیده شربت و از خون دل شراب سهل است این سه ماه دگر نیز همچنین تن در دهم به آنک نه نانم بود نه آب لیکن ز دست فاقه بترسم که عاقبت هم من ز جان بر آیم و هم خسرو از ثواب ظهیر فاریابی