ظهیر فاریابی
قصاید و مثنوی ها
شمارهٔ ۷۱: ای قصر ملک را ز معالیت کنگره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قصر ملک را ز معالیت کنگره حزم تو گرد مرکز اسلام دایره در طلعتت نجوم افق را مطالعه در منظرت سعود فلک را مناظره چون مفتی ضمیر تو گیرد قلم به دست برجیس زمین زند از رشک محبره زان روز باز حجت عدل تو قاطع است کامد زبان خنجر تو در محاوره انکار دولت تو کسی را مسلم است کز عقل و شرع سرکشد اندر مکابره سوء المزاج خصم تو زان دیر درکشد کز دیو عشوه داد جهانش مزوره با طاعت تو آن نفس آید نهاد خصم کاسیب قهر تو دهدش سنگ جندره در تنگنای معرکه گردون تند را از صدمت رکاب تو باشد مخاطره تا بر کفت نتیجه احسان نوشته اند هر دم زمانه را کند از سر مصادره از بهر مرکبت که سزد نعل او هلال شد کهکشان چو آخور و پروین چو توبره خورشید را که از حَشَمت یک سواره ای است قانع به دیدبانی این سبز منظره آن جرأت از کجاست که با چون تو راعیی از مرغزار چرخ رباید همی بره چندان بقات باد که هنگام حصر آن عاجز شود محاسب و هم از مؤامره ظهیر فاریابی