ملا احمد نراقی
باب چهارم
فصل - فضیلت و شرافت فقر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اقسام فقر، اگر چه مختلفند و لیکن صفت فقر، فی نفسه نسبت به غنا افضل است و اخبار در ستایش آن بسیار است حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند که «بهترین این امت، فقرای ایشانند» و فرمود: «پروردگارا مرا زندگانی و مردن درویشان ده و در زمره ایشان مرا محشور گردان» و فرمود که «زینت فقر از برای مومن بیشتر است از لجام از برای اسب» یعنی همچنان که لجام، اسب را از ورطه های هلاکت نگاه می دارد، فقر نیز مومن را ز آن بهتر از فساد محافظت می کند. «شخصی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم از فقر سوال کرد حضرت فرمود: خزینه ای است از خزاین خدا بار دوم بپرسید فرمود کرامتی است از خدا بار سوم باز پرسید فرمود چیزی است که نمی دهد خدا آن را مگر به پیغمبر مرسل، یا مومنی که در نزد خدا کریم باشد». و فرمود که «در بهشت غرفه ای است از یک دانه یاقوت سرخ، که اهل بهشت نگاه به آن می کنند، چنان که اهل زمین به ستارگان نظر می کنند داخل آنجا نمی شود مگر پیغمبر فقیر، یا مومن فقیر» از آن حضرت مروی است که «در روز قیامت فقرای امت من از قبر بر نخواهند خواست مگر با جامه های سبز و گیسوان ایشان به در و یاقوت بافته شده خواهد بود و عصاهائی از نور در دست خواهند داشت و بر منبرها نشسته خواهند بود، چون پیغمبران ایشان را ببینند گویند: اینها ملائکه اند و ملائکه ایشان را بینند گویند پیغمبرانند ایشان گویند: ما نه پیغمبریم و نه ملک، بلکه طایفه ای از فقرای امت محمدیم صلی الله علیه و آله و سلم گویند: شما به چه عمل به این مرتبه رسیدید؟ ایشان جواب دهند که ما اعمال بسیار نداشتیم، و روزها به روزه و شبها به عبادت نگذراندیم و لیکن نماز پنجگانه خود را به جا آوردیم و چون نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم را می شنیدیم اشکها بر رخسارهای خود فرو می ریختیم» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «خدا با من تکلم کرد و فرمود: ای محمد من هرگاه بنده ای را دوست داشته باشم سه چیز به او عطا می کنم: دل او را محزون می کنم و بدن او را بیمار می کنم و دست او را از مال دنیا خالی می گردانم و هر گاه بنده ای را دشمن داشته باشم سه چیز به او می دهم: دل او را شاد و مسرور می کنم و بدنش را صحیح می گردانم و دست او را از اموال دنیویه پر می کنم» و فرمود که «مردم همه مشتاق بهشتند، و بهشت مشتاق فقرا است» مروی است که «فردای قیامت جمله زهاد و عباد از تقصیر طاعت خود عذر خواهند و حق تعالی را فقرا عذر خواهی کند و فرماید: ای بنده من! دنیا را به تو ندادم نه از این جهت بود که دنیا به تو حیف بود بلکه از آن جهت بود که تو به دنیا حیف بودی. دنیات نداده ام نه از جلوی توست کونین فدای یک نفس زاری توست هر چند دعا کنی اجابت نکنم زیرا که مرا محبت زاری توست برخیز و بر صفوف اهل قیامت بگذر و هر که را که بینی بر تو حقی داشته باشد و در دنیا بر تو اکرامی کرده باشد دست او را بگیر و با خود به بهشت بر» و فرمود که «بسیار با فقرا آشنائی کنید و بر ایشان حق خود را اثبات کنید، که از برای ایشان دولتی خواهد بود شخصی عرض کرد که چه دولتی از برای ایشان خواهد بود؟ فرمود که در روز قیامت به ایشان خطاب خواهد رسد که نگاه کنید که هر که شما را قرص نانی، یا شربت آبی، یا جامه ای داده باشد دست او را بگیرید و به بهشت برید» و فرمود که «اگر می خواهید ببینید پادشاهان را، نظر کنید به ضعیفان خوار ژولیده موی غبار آلوده، که دو جامه کهنه در خود پیچیده اند، نه ایشان را کسی می شناسد و نه ایشان کسی را می شناسند» از آن حضرت مروی است که «چون زمانی بیاید که مردم فقرای خود را خوار و دشمن دارند و به تعمیر دنیا مشغول شوند و به جمع درهم و دینار رو آورند، خدا ایشان را به چهار چیز مبتلا می کند: قحط و خوف از سلطان و خیانت حکام و تسلط دشمنان». از اهلبیت علیه السلام مروی است که «اگر خدا بنده ای را دوست داشته باشد او را مبتلا می کند، و چون محبت او بیشتر شد، اهل وعیال و دولت و مال را از او می گیرد» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «از شیعیان خالص در دولت اهل باطل نیست، مگر به قدر قوت، اگر چه از مشرق به مغرب روند و از مغرب به مشرق، که زیادتر از قوت عایدشان نخواهد شد» و نیز از آن حضرت مروی است که «فقرای مومنین چهل هزار هزار سال پیش از اغنیا در روضه های بهشت سیر خواهند کرد و مثل این، مثل دو کسی است که به آبدار خانه ای بگذرند و یکی را ببینند که هیچ ندارد، بگویند: او را روانه کنید دیگری را ببینند که از مال مملو است بگویند او را نگاه دارید» و آن حضرت فرمود که «چون روز قیامت شود خدا می فرستد به نزد فقراء مومنین، مانند کسی که عذر خواهی کند و پیغام می دهد که به عزت خودم سوگند که من شما را در دنیا فقیر نکردم از خواری و بی قدری شما، و هر آینه امروز خواهید دید که چه با شما می کنم پس نظر کنید که به هر که در دنیا به شما نیکی کرده باشد دست او را بگیرید و داخل بهشت کنید شخصی از فقرا عرض خواهد کرد که پروردگارا اهل دنیا در دنیا زنان متعدد گرفتند و لباسهای فاخر پوشیدند و طعامهای لذیذ خوردند و در خانه های رفیع نشستند و اسبان راهوار سوار شدند، به ما امروز نیز مثل ایشان عطا کن خطاب پروردگار رسد که امروز از برای تو و هر یک از شما هفتاد برابر آن چیزی است که به اهل دنیا دادم، از روزی که دنیا خلق شده تا روزی که منتهی شد» روزی آن حضرت به بعضی از اصحاب خود فرمودند که «آیا داخل بازار می شوی؟ و آیا می بینی که میوه یا چیز دیگر که آن را می فروشند و تو آن را خواهی و قدرت بر خریدن آن نداشته باشی؟ عرض کرد: بلی فرمود: آگاه باش که از برای تو به عوض هر چه می بینی و نمی توانی بخری یک حسنه است» و از حضرت کاظم علیه السلام مروی است که «خدای تعالی می فرماید که من غنی را غنی نکردم به جهت کرامتی که بر من داشت، و فقیر را فقیر نکردم به سبب خواری که در نزد من داشت، بلکه غنا و فقر چیزی است که به آن اغنیا و فقرا را امتحان می کنم و اگر فقرا نبودندی اغنیا مستوجب بهشت نگشتندی» و حضرت امام رضا فرمود که «هر که ملاقات کند فقیر مسلمی را و بر او سلام کند به خلاف سلامی که به غنی می کند، ملاقات خواهد کرد خدا را در روز قیامت در حالتی که بر او غضبناک باشد» لقمان پسر خود را وصیت می نمود، گفت: «ای فرزند کسی را که به جامه کهنه، حقیر نشماری، که خدای تو و او یکی است» منقول است که «شخصی به نزد یکی از بزرگان دین رفت و گفت: دعائی در حق من کن، که محتاجم و عیالمند، و عیال من به من ایذاء می رساند آن شخص بزرگ گفت که هر وقت عیال تو گوید: نه آرد داریم و نه نان تو آن وقت دعا به من کن که دعای تو در آن وقت بهتر است از دعای من پس هان ای فقیر مسکین قدر این صفت را بدان و زا آن اندوهناک مباش، که دو روزه فانی به هر نحو که باشد خواهد گذشت و تا چشم بر هم زنی وقت کوچ «خواهد رسید و کوچ» غنی و فقیر یکسانند». شنیده ایم که محمود غزنوی شب دی شراب خورد و شبش جمله در سمور گذشت گدای گوشه نشینی لب تنور گرفت لب تنور بر آن بی نوای عور گذشت علی الصباح بزد نعره ای که ای محمود! شب سمور گذشت و لب تنور گذشت جانا دنیا چون برق خاطف درگذر است و لحظه ای آن را توقف نیست و لقمه نانی سیری، و به شربت آبی سیراب چنان تصور کن که در آنچه از عمر تو گذشته است تمام اموال دنیا از تو بود، و همه نعمتها را صرف نمودی، ببین حال تو با آن فقیری که به نان جوی قناعت کرد چه تفاوت دارد؟ و آینده را هم که نمی دانی چه نوع خواهد بود. در حدود ری یکی دیوانه بود سال و مه کردی به کوه و دشت گشت در تموز و دی به سالی یک دو بار جانب شهر آمدی از سوی دشت گفتی ای آنانکه تان آماده بود گاه قرب و بعد از این زرینه طشت توزی و کتان به گرما پنج و شش قاقم و قندر، به سرما هفت و هشت راحت هستی و رنج نیستی بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت بلکه باید فقیر، در نهایت خوشنودی و شادی باشد، که از آفات مال و غنا بر کنار، و از حساب روز شمار فارغ البال است و خداوند عالم خود از او عذر خواهد خواست. و در اخبار وارد است که «دوست ترین بندگان نزد خدا، فقیری است که به روزی خود قانع، و از خدای خود راضی باشد» بلکه حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «احدی افضل از فقیر نیست، هرگاه از خدا راضی باشد» و از آن حضرت مروی است که «خدای تعالی در روز قیامت خواهد فرمود که کجایند برگزیدگان خلق من؟ ملائکه عرض کنند: پروردگارا ایشان کیستند؟ خطاب رسد که فقرای مسلمین، که به داده من قانع، و به قضای من راضی بودند ایشان را داخل بهشت کنید پس ایشان به بهشت درآیند و به عیش و عشرت بگذرانند و مردمان گرفتار محاسبه خود باشند» و فرمود که «هیچ غنی و فقیری نیست مگر اینکه در روز قیامت آرزو خواهد کرد که کاش در دنیا زیاده از قوت خود را نداشتندی» و این، به سبب فایده فقر، و مرتبه فقرا خواهد بود، که بر ایشان معلوم خواهد شد. اندر آن سربرهنه جمعی را بر سر از عرش سایبان بینی و اندر آن پا برهنه قومی را پای بر فرق فرقدان بینی بلکه فقیری که به فقیر خود راضی، و به هر چه گذرد شاکر باشد، در دنیا نیز به راحت می گذراند نه او را بیم از سلطان و وزیر، و نه امید از شاه و امیر نه زحمت جمع مال، و نه تصدیع حفظ آن پادشاهی است به صورت گدا، و گدائی است در حقیقت پادشاه. اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی ملا احمد نراقی