ملا احمد نراقی
مثنوی طاقدیس
بخش ۱۸۲ - جدا شدن خلیل از منجنیق و آمدن روح القدس به یاری او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون رها از منجنیق آمد خلیل آمد از دربار عزت جبرئیل گفت هل لک حاجة یا مجتبا گفت اما منک یا جبریل لا من ندارم حاجتی از هیچکس با یکی کار من افتاده است و بس هین ادب بنگر که در آن تنگنای لب به حاجت هم نه بگشود از خدای عرض حاجت در اشاره درج کرد داد تصریح و کنایت خرج کرد گفت با او جبرئیل ای پادشاه پس ز هرکس باشدت حاجت بخواه گفت اینجا هست نامحرم مقال علمه بالحال حسبی بالسئوال این عبارتهای بیمعنی استی او بمعنی بی سخن داناستی من نمی دانم چه خواهم زآن جناب بهر خود والله علم بالصواب گر سزاوار من آمد سوختن لب ز دفع او بباید دوختن ور نخواهد سوزد آن شه پیکرم هم نسوزاند به آتش گر درم می تواند آتشم گلشن کند شعله ها را شاخ نسترون کند چون قضای او رضای جان ماست آتش گلشن همه یکسان ماست من نمی خواهم جز آنچه خواهد او حال من می بیند و می داند او آنچه داند لایق من آن کند خواه ویران خواه آبادان کند او اگر خواهد بسوزاند مرا من کجا بگریزم از آتش کجا ملا احمد نراقی