سعدی شیرازی
قصاید سعدی
قصیده شماره ۴۳ - در وداع ماه رمضان: برگ تحویل میکند رمضان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برگ تحویل می کند رمضان بار تودیع بر دل اخوان یار نادیده سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین مهمان غادر الحب صحبةالاحباب فارق الخل عشرة الخلان ماه فرخنده، روی برپیچید و علک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب نفس در بند و دیو در زندان تا دگر روزه با جهان آید بس بگردد به گونه گونه جهان بلبلی زار زار می نالید بر فراق بهار وقت خزان گفتم انده مبر که بازآید روز نوروز و لاله و ریحان گفت ترسم بقا وفا نکند ورنه هر سال گل دمد بستان روز بسیار و عید خواهد بود تیر ماه و بهار و تابستان تا که در منزل حیات بود سال دیگر که در غریبستان خاک چندان از آدمی بخورد که شود خاک و آدمی یکسان هردم از روزگار ما جزویست که گذر می کند چو برق یمان کوه اگر جزو جزو برگیرند متلاشی شود به دور زمان تاقیامت که دیگر آب حیات بازگردد به جوی رفته روان یارب آن دم که دم فرو بندد ملک الموت واقف شیطان کار جان پیش اهل دل سهلست تو نگه دار جوهر ایمان سعدی شیرازی