ملا احمد نراقی
مثنوی طاقدیس
بخش ۱۶۹ - حدیث لولا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنی آدم نظروا الی ملکوت السموات والارض
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت آن سالار اقلیم شهود بر روانش باد صد عالم درود گرد دلهای بنی آدم اگر حزب شیطان را نبودی کر و فر دیده شان دیدی ملایک را عیان سیر کردندی زمین و آسمان آسمان و خاک دیدندی اسیر پیش تقدیر خداوند قدیر ذره ذره خاک و قطره قطره آب جمله در فرمان آن والا جناب هم نوای بلبل و هم بانگ زاغ نغمه ی طوطی و غوغای کلاغ جمله را تسبیح و تقدیس خدا فهمد او گرچه نمی فهمیم ما راویه بر دوش ابر از امر او رعد غران یک نهیب قهر او بحر را از او بود موج و قرار بختی گردون ز حکمش در مهار آسمان را غاشیه بر دوش از او اختوران را حلقه اندر گوش ازو بهر مشعل دار شیلان گاه او انجم هندو بچه درگاه او آسمان با قد خم از کهکشان بهر خدمتکاریش بسته میان باد را جاروب فراشی بکف می دود از بهر خدمت هر طرف آب محو است و زند سر بر زمین می رود گاه از یسار و گه یمین کوهها ایستاده با هم روبرو واله و حیران شیدایی او سرو و شمشاد و صنوبر نارون صف زده در حضرتش در انجمن ای خوشا چشمی که آن بینای اوست وی مبارک دل که آن دانای اوست دیده ی دور از جمالش کور باد سینه ی بی یاد او در گور باد سینه ای کز یاد آن شه خالی است مرده باشد مرده را گودالی است زنده آن باشد که از خود رسته شد در وجود زنده ای پیوسته شد چیست پیوستن به او دل باختن خویش را در پای او انداختن دست از تدبیر خود برداشتن اختیار خود به او بگذاشتن گر همی خواهی حیات خوشگوار اختیار خود برو با او گذار آسمان از این امانت تن کشید کوهها از هستیش بر خود تپید بود انسان چون ظلوم و چون جهول لاجرم کرد این امانت را قبول این امانت چیست ای یار رفیق بار تکلیف است در پای عمیق و این نتیجه اختیار قدرت است اندرین قدرت هزاران آفت است ملا احمد نراقی