ملا احمد نراقی
مثنوی طاقدیس
بخش ۱۵۱ - مناجات و تضرع به درگاه حضرت قاضی الحاجات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خدا ای هم تو پیدا هم نهان هم مکانها از تو پر هم لامکان نی ز تو جایی پر و نی خالی است وصف تو از این و از آن قالی است ای منزه از چه و از چون بری هرچه گویم تو از آن بالاتری پاکی از تقدیس و از تسبیح ما از کنایتها و از تصریح ما ای برون از حیطه تنزیه من خاک بر فرق من و تشبیه من آنچه از ادراک ما آرایش است ذات پاکت پاک از آن آلایش است پرده از رخ برفکن یک نیمدم تا نبیند کس به عالم جز عدم جلوه ای کن بر جهان پیدا و فاش تا شود پیدا که لاشیئیم لاش پرتوی بر این خیال ما و من کوه انیت ز بیخ و بن بکن برقع افکن زان جمال دلفروز از فروغش هر دو عالم گو بسوز بانگ بر زن توسن اجلال را طی کن این غوغا و قیل و قال را پرده بگشا پیش خورشید جهان کن سیه رویی او بر آن عیان جلوه کن دامن کشان بر کاینات تا از ایشان نی صفت ماند نه ذات محو کن این دفتر اجرام را نسخ کن این آیت ایام را زین نمایشهای فوج گاوزاد ای خدایا داد داد و داد داد رمزی از هستی به ایشان یاد ده این نمایشها همه بر باد ده خاصه این مسکین من بی پا و دست اینچنین دارد گمان کان نیز هست کرده غوغایی بپا از ما و من ای دریغ از این خر افسار کن جلوه ای فرما مرا نابود کن نخلم آتش آتش من دود کن ای دریغا آتش سوزان کجاست تا بسوزاند مرا کین خوش بجاست از گمان هستیم دل تنگ شد بر من این پندار هستی ننگ شد از سرم بیرون کن این پندار را دور کن از جسمم این آمار را جلوه ای کن کن مرا فارغ ز خویش زان فنایی را که دادم شرح پیش ای صفایی ابلغت رهوار شد جام صهبای تو پر سرشار شد آرزو میکن ولی بر حد خود جامه گر بری ببر بر قد خود ملا احمد نراقی