سعدی شیرازی
قصاید سعدی
قصیده شماره ۳۱ - در وصف شیراز: خوشا سپیدهدمی باشد آنکه بینم باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا سپیده دمی باشد آنکه بینم باز رسیده بر سر الله اکبر شیراز بدیده بار دگر آن بهشت روی زمین که بار ایمنی آرد نه جور قحط و نیاز نه لایق ظلماتست بالله این اقلیم که تختگاه سلیمان بدست و حضرت راز هزار پیر و ولی بیش باشد اندر وی که کعبه بر سر ایشان همی کند پرواز به ذکر و فکر و عبادت به روح شیخ کبیر به حق روزبهان و به حق پنج نماز که گوش دار تو این شهر نیکمردان را ز دست ظالم بد دین و کافر غماز به حق کعبه و آن کس که کرد کعبه بنا که دار مردم شیراز در تجمل و ناز هر آن کسی که کند قصد قبةالاسلام بریده باد سرش همچو زر و نقره به گاز که سعدی از حق شیراز روز و شب می گفت که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز سعدی شیرازی