ملا احمد نراقی
گزیده غزل ها و قطعه های | نراقی
شمارهٔ ۲۷: دم درکش ای ناصح که من، دارم دل دیوانهای - بگشا لب ای همدم بگو بهر خدا افسانهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دم درکش ای ناصح که من، دارم دل دیوانه ای بگشا لب ای همدم بگو بهر خدا افسانه ای از شهر جانم سیر شد، کو دشت بی اندازه ای از خانه تنگ آمد دلم کو گوشهٔ ویرانه ای حرفی نه اندر مدرسه جز لا تسلم یا که لم نشنیدم آنجا از کسی یک نالهٔ مستانه ای عمری شد از من مدرسه آباد و می خواهم کنون کفارهٔ آن در حرم طرح افکنم میخانه ای این آشنایان سر به سر گرم نفاقند ای پسر تنها نشین، باری اگر خواهی بجو بیگانه ای بگذار تا من رخت خود زاینجا به جایی افکنم کآنجا نه گل را بلبلی، نه شمع را پروانه ای دورت گرفته دوستان، چون دور شیعی ترکمان خیز ای «صفایی» سویشان یک حملهٔ مردانه ای ملا احمد نراقی