میرزا قاآنی
ترکیب بند ها
شمارهٔ ۱۲ - در ستایش والی یزد علیخان خلف امیر حسینخان نظامالدوله
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بالای تو سروست نه یک باغ نهالست ابروی تو طاقست نه یک جفت هلالست زلف تو شبست آن نه شبستان فراقست روی تو گلست آن نه گلستان وصالست یک زوج غزالست دو چشم تو نه حاشا یک زوج کدامست که یک فوج غزالست آن خلعت دیباست نه بل طلعت زیباست آن دام خیالست نه بل دانهٔ خالست مویست میان تو نه مو محض گمانست هیچست دهان تو بلی صرف خیالست گلگونه نخواهد رخ گلگون تو زنهار گلگونه روا نیست برآن گونه که آلست رخسار تو تشنه است به دل بردن ما نه دلهاست بر او تشنه که او آب زلالست حسن تو به سرحد کمالست نه حاشا گامی دو سه بالا ترگ از حد کمالست سرخط جداییست خط سبز تو زنهار سرخط خداییست که این حد جمالست گویی که خوری باده بلی این چه حدیثست پرسی که دهم بوسه نعم این چه سوالست تا روی تو پیرامن موی تو ندیدم اقرار نکردم که ملک را پر و بالست غمگین مشو ار وصف جمال تو نکردم کز وصف تو میر جهان ناطقه لالست ***** میری که بود حافظ زندان سکندر وز حکم مَلک مُلک سلیمانش مسخر ***** روی تو بهارست نگارا نه بهشتست همشیرهٔ حورست نه فرزند فرشته است در طینت تو کرده خدا دل عوض گل وانگه به دل آب به مهتاب سرشته است زلف تو عبیرست نه عودست نه دودست جعد تو کمندست نه بندست نه رشته است روی تو رسیدست به سرحد نکویی نی نی که از آن حد قدمی چندگذشته است بیناست خرد لیکن در عشق توکورست زیباست بهشت اما با حس تو زشتست زلفین توگر تیره نماید عجبی نیست کز تابش خورشید جمال تو برشته است باید که ز خط حسن تو بیرون ننهد پای من خوانده ام آن خط که به روی تو نوشته است در عهد تو خورشید کس از سایه نداند کاو نیز شب و روز به دنبال تو گشته است در بزم تو ره نیست ز بس خسته که بستست در کوی تو جانیست ز بس کشته که پشته است گویی که خدا چون دل بدخواه خداوند در طینت تو تخم وفا هیچ نکشته است ***** آن کس که به دل مهر خداوند ندارد بالله که علاجی به جز از بند ندارد میرزا قاآنی