میرزا قاآنی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶۴: به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی به حکم آنکه جهان پیر گشته و تو جوانی ستاره ای نه مهی نه فرشته ای نه گلی نه که هرچه گویمت آنی چو بنگرم به از آنی که گفت راحت روحی نه راحتی که بلایی که گفت جوشن جانی نه جوشنی که سنانی ز خط و خال تو بردم گمان که آهوی چینی چو پنجه با تو زدم دیدمت که شیر ژیانی فتد که آیی و بنشینی و می آرم و نوشی به پای خیزی و بوسی دهّی و جان بستانی جهان به روی تو تازه است و جان به بوی تو زنده جهان جان تویی امروز از آنکه جان جهانی همین نه آفت شهری که آفت دل و دینی همی نه فتنهٔ ملکی که فتنهٔ تن و جانی ترا ذخیرهٔ راحت شمردم از همه عالم چو نیک دیدمت آخر نیی ذخیره زیانی امان خلق نیی از برای خلق عذابی بهار عیش نیی در فنای عیش خزانی به نام ماه زمینی به بام مهر سپری ز روی باغ جنانی به خوی داغ جهانی به قهر گفتمش آخر صبور بی تو نشینم به خنده گفت صبوری ز چون منی نتوانی خلاف شرط ادب هست ورنه همچو اسیران به سوی خود کشمت با کمند جذب نهانی منم حجاب ره تو چه باشد ار ز عنایت مرا ز من برهانی به خویشتن برسانی تو ای ستارهٔ خاکی ز چهر پرده برافکن که پردهٔ مه و خورشید و اختران بدرانی چگونه در سخن آید حدیث روی نکویت که حدّ حسن تو برتر بود ز درک معانی ز بیخودی شبی آخر دو طرهٔ تو بگیرم بخایمت لب و دندان چنانچه دیده و دانی کتاب شعر تو قاآنی ار بجوی نهد کس ز آب یک دو قدم بیشر رود ز روانی میرزا قاآنی