سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۶۱: پاکیزه روی را که بود پاکدامنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پاکیزه روی را که بود پاکدامنی تاریکی از وجود بشوید به روشنی گر شهوت از خیال دماغت به در رود شاهد بود هر آنچه نظر بر وی افکنی ذوق سماع مجلس انست به گوش دل وقتی رسد که گوش طبیعت بیا کنی بسیار برنیاید، شهوت پرست را کش دوستی شود متبدل به دشمنی خواهی که پای بسته نگردی به دام دل با مرغ شوخ دیده مکن همنشیمنی شاخی که سر به خانهٔ همسایه می برد تلخی برآورد مگرش بیخ برکنی زنهار گفتمت قدم معصیت مرو ورنه نزیبدت که دم معرفت زنی سعدی هنر نه پنجهٔ مردم شکستن است مردی درست باشی اگر نفس بشکنی سعدی شیرازی