سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۵۶: ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد گر حافظ قرآنی، یا عابد اصنامی زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟ کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی بیچارهٔ توفیقند، هم صالح و هم طالح درماندهٔ تقدیرند، هم عارف و هم عامی جهدت نکند آزاد، ای صید که در بندی سودت نکند پرواز، ای مرغ که در دامی جامی چه بقا دارد، در رهگذر سنگی؟ دور فلک آن سنگست، ای خواجه تو آن جامی این ملک خلل گیرد، گر خود ملک رومی وین روز به شام آید، گر پادشه شامی کام همه دنیا را، بر هیچ منه سعدی چون با دگری باید، پرداخت به ناکامی گر عاقل و هشیاری، وز دل خبری داری تا آدمیت خوانند، ورنه کم از انعامی سعدی شیرازی