سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۵۵: شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه ز عشرت می پرستان را، منور بود کاشانه ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل که تا قصر دماغ ایمن بود ز آواز بیگانه چو ساقی در شراب آمد، به نوشانوش در مجلس به نافرزانگی گفتند کاول مرد فرزانه به تندی گفتم آری من، شراب از مجلسی خوردم که من پیرامن شمعش، نیارد بود پروانه دلی کز عالم وحدت، سماع حق شنیدست او به گوش همتش دیگر، کی آید شعر و افسانه گمان بردم که طفلانند وز پیری سخن گفتم مرا پیری خراباتی، جوابی داد مردانه که نور عالم علوی، فرا هر روزنی تابد تو اندر صومعش دیدی و ما در کنج میخانه کسی کامد درین خلوت، به یکرنگی هویدا شد چه پیری عابد زاهد، چه رند مست دیوانه گشادند از درون جان در تحقیق سعدی را چو اندر قفل گردون زد کلید صبح دندانه سعدی شیرازی