سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۲۸: وقت آنست که ضعف آید و نیرو برود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت آن است که ضعف آید و نیرو برود قدرت از منطق شیرین سخنگو برود ناگهی باد خزان آید و این رونق و آب که تو می بینی از این گلبن خوشبو برود پایم از قوت رفتار فرو خواهد ماند خنک آن کس که حذر گیرد و نیکو برود تا به روزی که به جوی شده باز آید آب یعلم الله که اگر گریه کنم جو برود من و فردوس بدین نقد بضاعت که مراست؟ اهرمن را که گذارد که به مینو برود؟ سعیم این است که در آتش اندیشه چو عود خویشتن سوخته ام تا به جهان بو برود همه سرمایهٔ سعدی سخن شیرین بود وین از او ماند ندانم که چه با او برود سعدی شیرازی