فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۵۱۵: خرم آن عاشق که آشوب دل و دینش تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خرم آن عاشق که آشوب دل و دینش تویی کار فرمایش محبت، مصلحت بینش تویی شورش عشاق در عهد لب شیرین لبت ای خوشا عهدی که شورش عشق و شیرینش تویی عاشق روی تو می نازد به خیل عاشقان پادشاهی می کند صیدی که صیادش تویی مستی عشق تو را هشیاری از دنبال هست بر نمی خیزد ز خواب آن سر که بالینش تویی گاو جولان می نیاید بر زمین از سرکشی پای آن توسن که اندر خانهٔ زینش تویی می برم رشک نظربازی که از بخت بلند در میان سرو قدان سرو سیمینش تویی گر ببارد اشک گلگون دیدهٔ من دور نیست کاین گل رنگین دهد باغی که گلچینش تویی بوستان حسن را یارب خزان هرگز مباد تا بهار سنبل ریحان و نسرینش تویی زندگی بهر فروغی در محبت مشکل است تا به جرم مهربانی بر سر کینش تویی فروغی بسطامی