فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۵۱۱: گر به دنبال دل آن زلف رود هیچ مگوی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به دنبال دل آن زلف رود هیچ مگوی که به چوگان نتوان گفت مرو در پی گوی گر ز بیخم بکند، دل نکنم زان خم زلف ور به خونم بکشد، پا نکشم زان سر کوی دل به سختی نتوان کند از آن زلف بلند دیده هرگز نتوان دوخت از آن روی نکوی یا به تیغ کج او گردن تسلیم بنه یا ز خاک در او پای بکش، دست بشوی غنچه گو با دهنش لاف مزن، هیچ مخند لاله گو با رخ او ناز مکن هیچ مروی نوبهار آمد و تعجیل به رفتن دارد کو مجالی که بریزند می از خم به سبوی بامدادان همه کس راز مرا می بیند بس که شب می رودم خون دل از دیده به روی دانهٔ اشک بده درگران مایه بگیر غوطه در بحر بزن گوهر گم گشته بجوی آن چنان دست جنون گشت گریبان گیرم که گرفتم همه جا دامن آن سلسله موی راستی گر بچمد سرو فروغی به چمن باغبان سرو سهی را بکند از لب جوی فروغی بسطامی