فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۵۰۰: چون به رخ چین سر زلف چلیپا فکنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون به رخ چین سر زلف چلیپا فکنی سرم آن بخت ندارد که تو در پا فکنی تا به کی بار خم زلف کشی بر سر دوش کاش برداری و بر گردن دل ها فکنی عقده هایی که بدان طرهٔ پرچین زده ای کاش بگشایی و در سنبل رعنا فکنی چون به هم برفکنی طرهٔ مشک افشان را آتشی در جگر عنبر سارا فکنی گر تو زیبا صنم از پرده درآیی روزی کار خاصان حرم را به کلیسا فکنی وقتی ار سایهٔ بالای تو بر خاک افتد خاک را در طلب عالم بالا فکنی گفتی امروز دهم کام دل ناکامت آه اگر وعدهٔ امروز به فردا فکنی گر تو یوسف صفت از خانه به بازار آیی دل شهری همه بر آتش سودا فکنی تیغ ابروی تو را این همه پرداخته اند که سر دشمن دارای صف آرا فکنی ناصرالدین شه غازی که سپهرش گوید باش تا روزی زمین گیری و اعدا فکنی چارهٔ آن دل بی رحم فروغی نکنی گر ز آه سحری رخنه به خارا فکنی فروغی بسطامی