فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۶۱: نقد غمت خریدم با صد هزار شادی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقد غمت خریدم با صد هزار شادی روی مراد دیدم در عین نامرادی مات خط تو بودم در نشهٔ نباتی خاک در تو بودم در عالم جمادی اول به من سپردی گنج نهان خود را آخر ز من گرفتی سرمایه ای که دادی در چنگ من نیامد مرغی ز هیچ گلشن در دام من نیفتاد صیدی ز هیچ وادی چشمی نمی توان داشت در راه هر مسافر گوشی نمی توان داد بر بانگ هر منادی چون راستی محال است در طبع کج کلاهان گیرم که باز گردد گردون ز کج نهادی ترسم دلش برنجد از من و گر نه هر شب صد ناله می فرستم با باد بامدادی پیر مغان به قولم کی اعتماد می کرد گر بر حدیث واعظ می کردم اعتمادی گر تاجر وفایی دکان به هرزه مگشا زیرا که من ندیدم جنسی بدین کسادی تا جذبه ای نگیرد دامان دل فروغی حق را نمی توان جست با صد هزار هادی فروغی بسطامی