فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۶۰: ای که هم آغوش یار حور سرشتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که هم آغوش یار حور سرشتی عیش ابد کن که در میان بهشتی صاحب این حسن را سزد که بگوید ماه فلک را که مه بهیم و تو زشتی دل ز تو غافل نگشت یک نفس اما هم نفسش در تمام عمر نگشتی خون غزالان کعبه ریخته چشمت چون ندیدم صنم به هیچ کنشتی لازم عشق آمد آن جمال، خدا را عاشق بی چاره ره با جرم چه کشتی از غم عشقت چه جامه ها که دریدم وز پی قتلم چه نامه ها که نوشتی خستی و درمان خستگان ننمودی کشتی و بر خاک کشتگان نگذشتی وای بر آن دل که درد عشق ندادی حیف بر آن جان که داغ شوق نهشتی تخم محبت بری نداد فروغی دانهٔ بی حاصل از برای چه کشتی فروغی بسطامی