فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۳۴: ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو اهل نظر نشانهٔ تیر نگاه تو دانی کدام سال سرآید به فرخی سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو من آشنات دانم و تو غیر خوانیم فریاد از یقین من و اشتباه تو یک ره پس از هلاک به خاکم گذار کن ای خون من به روز جزا عذرخواه تو این است اگر قرار تو در حق عاشقان ترسم به هیچ نامه نگنجد گناه تو سر سبز گشت باغ رخت از بهار خط یعنی فزود مهر دلم از گناه تو یارب چه خسروی که به یک جنبش نظر تسخیر کرد هر دو جهان را سپاه تو هر گه به صد کرشمه پری وار بگذری بر چشم خود فرشته کشد خاک راه تو تا جلوهٔ تو دید فروغی به چشم دل بیرون نرفت جان وی از جلوه گاه تو فروغی بسطامی