فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۳۳: من بندهٔ آنم که ببوسد دهن تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من بندهٔ آنم که ببوسد دهن تو وز هر دهنی نشنود الا سخن تو ترسم به جنون کار کشد اهل خرد را در سلسلهٔ زلف شکن بر شکن تو اندیشهٔ مردم همه از شور قیامت تشویش من از قامت عاشق فکن تو شاید که شود رنگ به خون دل شیرین هر تیشه که بر سنگ زند کوه کن تو بلبل خجل از زمزمهٔ مرغ دل من گل منفعل از غنچهٔ شاخ چمن تو هر طایر خوش نغمه که در باغ بهشت است حسرت کشد از باغ گل و یاسمن تو از فخر نهد پا به سر یوسف مصری هر دل که در افتاده به چاه ذقن تو پیداست که هرگز ننهد روی به بهبود زخم دل عشاق ز مشک ختن تو بس جامهٔ طاقت که بر اندام فروغی گردیده قبا از هوس پیرهن تو فروغی بسطامی