فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۲۰: خونم بتی ریخت کش داده بی چون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خونم بتی ریخت کش داده بی چون مژگان خون ریز در ریزش خون بی باده دیدی چشمان سرمست بی می شنیدی لبهای میگون در عهد زلفش یک جمع شیدا در دور چشمش یک شهر مفتون چشم و لب او هر سو گرفته ست شهری به نیرنگ، خلقی به افسون خوبان نشینند در خانه از شرم هر گه که آید از خانه بیرون دل برده از من سروی که دارد بالای دلکش، رفتار موزون خون از دل من هر شب روان است تا طره اش داشت قصد شبیخون هر لحظه گردد در ملک خوبی حسن تو بی حد، عشق من افزون کاری که او کرد با من فروغی هرگز نکرده ست لیلی به مجنون فروغی بسطامی